روزای سخت زیادی رو گذروندم تو زندگی...قبل از این اتفاق هم سخت بود ولی عالی شده الان، فقط بخاطر خورشید زیر چتر... داستان چیه؟!! بهت میگم خب . از سربازی اومدم و شب تا صبح ...
باعرض سلام و خسته نباشید:، من بخاطر اینکه تنبل بودم برای یه خرید ساده حاضر بشم و به بازار برم همیشه خریدهامو سفارش میدادم و زمانهایی که کد تخفیف دریافت میکردم،که ...
از اولین باری که خرید اینترنتی کردم از افق گمونم 3 سالی گذشته دیگه اصلا از همون اولها ازش خرید کردم محمدرضا مخالف بود آخه آقامون خودش مهندس شرکت کاله است و عرق داره به ...
از شیفت شب بیمارستان تازه رسیده بودم بعد از کمی استراحت با یاسین پسرم در حال حرف زدن بودم که پیامکی آمد کد تخفیف خرید از افق کوروش بهش گفتم بابا بیا خودت خرید کن ذوق و ...
جدا که بهترین روزهام تو فروشگاه کوروش میگذره. هروقت که حقوق میگیرم با دوستان میایم کوروش و خرید میکنیم. با اینکه حقوق کمه و باید صرفه جویی کرد تو ...
سلام من خانم نرگس هستم از کنگان میخواستم بگم که من همیشه خریدم از افق کورش هست به امید اینکه یه روز برنده بشم ولی تاحالا هیج جایزه ای نگرفتم از پرنسل های کورش ممنونم ...
سلاااااااام امروز میخوام براتون از یه عصر فوتبالیه پر از تنقلات تعریف کنم یادمه فوتبال بین ایران و سوریه بود از اونجایی که همه اهل خونه فوتبالی هستند تصمیم گرفتیم ...
سلام من بیست سال بود، که در شهر ابادان زندگی میکردم و یکی دو سال اخری که اونجا بودم، با افق کوروش اشنا شدم. بعد به بهارستان اصفهان اومدم .در اینجا همش از کوروش خرید ...
سلام .بعد فوت پدرم من مادرم تنها زندگی میکردیم وخودم به نوعی مرد خانه شدم و خرید خانه با من بود سخت بود سنگین و طولی نکشید مادرم جراحی سختی انجام داد وعملا درانجام ...
بی یاد خدا قصه شنیدن سخت است. بسم الله بعد از چند سال کودکی نه چندان خوب ناخواسته وارد بازاری شدم که برای بدست آوردن دلخوشی های مادی مجبور به کسب درامد بودم و همانند ...
یخچال خالی را به برق زدم و گفتم خانوم من یادم نمیمونه قشنگ لیستت رو بنویس من یه دفعه زنگ بزنم بگم. تکیه داد به کارتن های خالی وگفت نتیجه تست که نیومده ،فروشگاه هم سر ...
سلام دوستان داستان برنده شدنم از اونجا شروع شد که با خانواده 4 نفرمون بودم که موبایلم زنگ خورد مردی ناشناس پشت خط گفت شما از مشتریان افق کوروش هستید و من گفتم بله ...
باسلام من این اتفاق رو از زبان دخترم مینویسم که برای ما اتفاق افتاده یه روز که برای خرید رفته بودیم بیرون اول رفتیم لباس خریدیم بعد قرار شد بریم برای دختر خوشگلم که ...
هی جووونی کجایی که یادت بخیر .من از قدیمی های کوروش بودم. اولین کادرتو شهرمون کادری که اعضاش مثل خانواده شده بودن هر شعبه ای که میخواستن افتتاح کنن اعضای بقیه شعبه ...
سلام من از افق كوروش بقولي اوكالا زياد خريد ميكنم خانمم همش ميگفت بريم بيرون خريد كنيم خلاصه يه روز من اومدم خريد زدم همون لحظه مهمون اومد و ماهم چيزي نداشتيم بعد ...